
خبرگزاری آریا - در روزگاری که جهان عرب، در نگاه نخست، وضعیتی باثبات، آرام و در حال پیشرفت نشان میدهد، سیاست و رسانه با نظمی آهنین و حسابشده میچرخند. اما در پس این سکوتِ آراسته، نسلی جوان با چشمانی بیدار و وجدانی ناآرام، پرسشی بنیادین را فریاد میزند:
«چرا صدای ما شنیده نمیشود؟ چرا حقیقت، میان صحنههای تبلیغ و معامله، گم میشود؟»
این نسل، برخلاف تصویر رسمی، نه در پی ستایش و شهرت است، نه در پی جایگاه؛ آنان بهدنبال کرامت انسانیاند، بهدنبال بازگرداندن معنا به واژههایی که سیاست از درون تهیشان کرده است.
فرزندان همان مردان و زنانی که در تاریخ عرب، شجاعت و بخشندگی را نه در گفتار، بلکه در کردار معنا کردند و اکنون، خود را وارث مسئولیتی میدانند که از هر مقام و عنوانی سنگینتر است: پاسداری از وجدان انسان عرب.
در کوچههای بیروت، در دانشگاههای بغداد، در میان غبار صنعا و در سکوت سنگین دمشق، جوانانی هستند که با تلفنهای همراه تصویر میگیرند، با قلم روایت مینویسند و با صدایی لرزان اما مصمم، حقیقت را از زیر غبار سانسور بیرون میکشند.
آنان قربانیِ آرامشِ مصنوعی نیستند؛ آرامش را میشکنند تا صدای وجدان شنیده شود.
و اما فلسطین، همچنان قلبِ بیقرارِ این منطقه است؛ زخمی که با هر سازش و قرارداد، دوباره دهان باز میکند. نسل جدید عربها میکوشد از پشت دیوارهای سیاست و بازیهای قدرت، صدای مظلوم را برساند؛ اما میان میل به کنش و ترس از هزینه، میان غرور تاریخی و محدودیتهای امروز، در درونشان کشمکشی عمیق جریان دارد: حسرتی از خاموشی تحمیلشده و غروری از ایمان به اینکه غیرت عربی هنوز زنده است، هرچند به بند کشیده شده باشد.
از منظر روانشناسی اجتماعی، این سکوتِ آگاهانه نشانهی تسلیم نیست؛ نوعی مقاومت درونی است.
نسلی که زخم را میبیند اما هنوز امید را از دست نداده، در حال جستوجوی زبانی تازه برای بیانِ درد است، زبانی فراتر از شعار، نزدیکتر به وجدان.
از دیدگاه حقوق بشر، این نسل در میانهی نقض مکرر حق حیات، بیان و کرامت ایستاده است. خبرنگاران و فعالان عرب، از غزه تا بیروت، با هر تصویر و گزارش، نه تنها از یک ملت، که از اصلِ انسانیت دفاع میکنند. آنان حافظان خاموش حقی هستند که قدرتها آن را مصادره کردهاند: حق دیدن و دانستن.
اما این بیداری، فقط اعتراض نیست؛ طرحی برای بازسازی است.
از منظر سیاست و رسانه، جهان عرب امروز نیازمند شبکهای تازه از آگاهی و روایت و رسانهای انسانی، مستقل و چندزبانه است که به جای تکرار گفتمان قدرت، واقعیت را از زبان مردم بازگو کند.
زیرا دیپلماسی بدون وجدان، بیثمر است و سیاست بدون روایت، کور.
و روزی خواهد رسید که تاریخ، چهرهی واقعی این بیداری را در قابهای همین نسل ثبت کند، نسلی که آموخت قدرتِ واقعی نه در آرامشِ ظاهری، بلکه در شجاعتِ اندیشیدن، صداقتِ گفتن و پایداری برای عدالت است.
و شاید آن روز، جهان اعتراف کند: صدایی که از زیر خاکسترِ سکوت برخاست، همان صدایی بود که وجدانِ انسان را بیدار کرد.
نویسنده: سهیلا کثیر