
خبرگزاری آریا - در اولین ساعتهای شروع کار، آن هم بعد از چند روز سختِ نفسگیرِ انرژیزدا و با گذشت کمتر از چند روز از فوت مادر، روز دانشجو بهانه خوبی بود برای حضور در یک محیط کاری متفاوت، آن هم دور از فضای بسته و رسمی سالنِ جلسات!
آفتاب سرد پاییز، حیاط رنگینکمانی دانشکده هنر را پوشانده بود، دانشجوها بی خیال این گرمای چهل و هشتمین روز پاییز 1404، در کنار هم یکی از آرامترین روزهای سال تحصیلی را به نیمه رسانده بودند که ورود مهمانانی ناخوانده، آن روی سکه دوشنبه این هفته را رو کرد.
حضور استاندار و گروه انگشتشمار همراهش در جمع دانشجویان، شرایطی خاص بر دانشکده هنر حاکم کرد.
نماینده عالی دولت در کنار دانشجویان قرار گرفت و ضمن تبریک روز دانشجو، برای لحظاتی با آنها به خوش و بش پرداخت.
هاشمی از خلاقیتهای دانشجویی در کارگاههای منبتکاری و گوهرسنگ بازدید کرد و با دانشجویان در سلف غذاخوری حاضر شد و در صف دریافت غذا هم ایستاد.
نگاه کنجکاو بچهها، استانداری را دنبال میکرد که درست مثل آنها غذایش را به دست گرفته و در جستجوی یک جای خالی در سالن غذاخوری بود.
نماینده عالی دولت در کنار دانشجوها نشست و خیلی گرم و صمیمی، سر صحبت را با آنها باز کرد، غذای سرآشپز و وضعیت دانشکده و اوضاع کلاسها و ... هر کدام رشتهای کلام شدند و لحظات خوشایند و خاطرهانگیزی را برای هنرمندان دانشجو رقم زدند.
حرفهای گل انداخته و خاطرهبازیها انگار تمامی نداشت، اما شروع کلاسهای بعدازظهر و ضرورت رسیدن استاندار به محل کار برای حضور در یک جلسه از قبل تعیین شده، نقطهای در پایان حرفها گذاشت.
خوش و بشها اما تا محوطه دانشکده ادامه داشت و در ذهن بچهها این باور را تقویت کرد که مدیران دولت چهاردهم، در اطاعت از فرمایش رهبر معظم انقلاب و در پیروی از پیشه رئیس جمهورشان، با مردم، هیچ فاصلهای ندارند.