خبرگزاری آریا -
یادداشت: شاهرخ خواجه
در روزی که قرار بود لبخندی از جنس فرهنگ و هنر بر لبان جامعه هنری آبادان بنشیند، تلخی عمیقی جایگزین شد و فهمیدیم که«مسیر درست را باید از درون پیدا کرد».
نگارخانه هنرهای تجسمی شهرستان آبادان، پس از سالها انتظار وتلاش مجدانه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آبادان ، سرانجام گشایش یافت. این افتتاحیه، که می توانست نمادین ترین رویداد فرهنگی در ابتدای نیمه دوم سال1404 باشد، با یک تضاد تلخ همراه شد.
درحالی که هنرمندان و علاقه مندان در میان شور و شوقی آمیخته ،گرد هم آمده بودند، مدیران سازمان منطقه آزاد اروند و مدیران شهری آبادان در کمال ناباوری با عدم حضور خود جایگاه تاریخی فرهنگی هنری شهرستان را فراموش کرده و حضور نیافتند تا باور کنیم که فرهنگ ، فرهنگسازی و رشد فعالیت ها و فضای فرهنگی هنری در دیدگاه برخی از مدیران شهرستان در حد شعار می باشد .
این غیبت گسترده، بیش از یک ناهماهنگی اداری، به مثابه بیانیه ای صریح در اولویت بندیهای فعلی شهر را به نمایش می گذارد تا بدانیم اولویت فعالیت های فرهنگی هنری در این شهرستان در کجای جدول ترسیم شده است .
اولویتهای شهری آبادان
اهمیت رویداد: یکی ازحیاتی ترین نیاز فرهنگی هنری شهرستان برای هنرمندان و مردم برآورده شد.
شهر آبادان، با پیشینه تاریخی و فرهنگی غنی خود، همواره نیازمند زیرساختهای پایدار برای پرورش استعدادهای هنری بوده است. افتتاح این نگارخانه، صرفا ً افتتاح یک ساختمان یا یک سالن نمایش نیست؛ این فضا، قلب تپنده ای است که قرار است نبض هنر تجسمی وخوشنویسی شهر را در دست بگیرد.
این نگارخانه قرار است محلی برای نمایش استعدادهای بومی باشد؛ محفلی برای آموزش، تبادل تجربه، و مهمتر از همه، اعطای رسمیت به چالش های مستمر هنرمندانی که سالها مجبور بودندآثار خود را در فضاهای نامناسب یا شخصی به نمایش بگذارند.
برای جامعه هنری، این افتتاح،پایان یک دوران سخت چشم انتظاری و آغاز فصل جدیدی از شکوفایی محسوب می شود. وقتی که اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آبادان، با محدودیت های بودجه ای و اداری فراوان، موفق به تکمیل و تجهیز چنین زیرساخت مهمی می شوند، انتظار میرود که نهادهای مدیریتی بالاتر، این دستاورد را نه یک تکلیف صرف، بلکه یک سرمایه گذاری حیاتی در سرمایه انسانی شهر تلقی کنند.
اولویت بندی سنگی در برابرشکوفایی روحی
سؤال محوری که در ذهن هر هنرمند و فرهنگ دوستی در این روز نقش بست، این بودکه:
آیا در تقویم برنامه های فرمانداری ، شهرداری، سازمان منطقه آزاد اروند و ...، افتتاح یک زیرساخت فرهنگی مهم، درمقیاس شهری، اهمیت کمتری از یک بازدید سرزده از یک پروژه عمرانی نیمه تمام دارد؟
آیاجلسات کاری، بازدیدهای میدانی، یا حتی مراسم هایی با اهمیت کمتر، بر حضور در جمع مردمی که برای هویت شهرشان ارزش قائلند، ارجحیت داشت؟
انتقاد ما در اینجا، لحنی تند و صرفا ً سیاسی ندارد؛ بلکه ریشه در عمق دغدغه ی یک شهر دارد که تاریخش با هنر و مقاومت گره خورده است. اگر مسئولین شهری خود را خادم مردم میدانند،پس باید توجه داشت که مردم فقط به دنبال آسفالت خیابان نیستند؛ آنها به دنبال هویت،زیبایی، و فضایی برای بیان درون خود نیز هستندکه نباید این مورد مهم توسط مسئولین شهری با این سبقه فرهنگی هنری نادیده گرفته شود .
به زبان ساده تر، غیبت مسئولین، این پیام ناگفته را مخابره کرد که: "توسعه اقتصادی و عمران زیربنایی، در اولویت مطلق ما قرار دارد، و فرهنگ، اگرچه خوب است، اما در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد." این نوع اولویت بندی، در بلندمدت، منجر به زوال زیرساختهای روحی و اجتماعی شهر میشود.
همانطور که برای سنجش سلامت یک ساختمان، علاوه بر اسکلت بتنی، کیفیت لوله کشی و سیم کشی داخلی نیز حیاتی است، برای سلامت یک شهر نیز نمیتوان از زیرساخت های فرهنگی چشم پوشی کرد.
القای حس ناامیدی به بدنه فرهنگی
یکی از دردناکترین پیامدهای این غیبت گسترده، نه در محتوای سخنرانی های غایبین، بلکه درتأثیر روانی بر شرکت کنندگان بود. هنرمندان، به ویژه جوان ترها، با حسرت به این عدم حضور خیره می شدند.
این حس ناامیدی، یک آسیب اجتماعی خاموش است. هنرمند کسی است که با کمترین امکانات، بیشترین خلاقیت را عرضه می کند. وقتی او مشاهده می کند که برای افتتاح مهمترین فضای شغلی و نمایشگاهی اش، هیچکس از مدیران ارشد حاضر نیست نیم ساعت وقت بگذارد، این پیام به وضوح دریافت می شود که: "تلاش های شما برای ارتقای سطح زیبایی شناختی شهر،در ردیف های پایینی از دستور کار ما قرار دارد."
این رفتار، نه تنها باعث سرخوردگی هنرمندان می شود، بلکه الگوی نامناسبی برای نسل های بعدی ایجاد می کند. چرا باید یک جوان آبادانی، برای ارتقای جایگاه هنری خود، به فکر مهاجرت از شهر یا تغییر مسیر شغلی بیفتد، وقتی زیر ساخت ها فراهم شده، اما حمایت مدیریتی وجود ندارد؟
آنچه در آبادان رخ داد، نشان داد که معیارهای سنجش اولویت در بین مدیران، به شدت تحت تأثیر بُعد ریالی و ملموس قرار دارد و بُعد معنوی و هویتی نادیده گرفته شده است.
نتیجه گیری: دعوت به بازنگری در مسئولیت پذیری فرهنگی
افتتاح نگارخانه هنرهای تجسمی آبادان، یک فرصت از دست رفته برای نمایش اتحاد مدیریتی با جامعه هنری بود. این رویداد، بیش از آنکه جشن موفقیت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد،محک جدی برای مسئولین شهری بود تا نشان دهند آیا واقعا ً به معنای «توسعه همه جانبه»اعتقاد دارند یا خیر.
از مسئولین محترم شهری و مدیران سازمان منطقه آزاد اروند تقاضا می شود که در مورد وظایف خود نسبت به توسعه فرهنگی و اجتماعی شهرستان آبادان، بازنگری اساسی انجام دهند. توسعه آبادان، نباید تنها در میزان آسفالت ریزی کوچه و خیابانی خلاصه شود. توسعه واقعی، زمانی محقق میشود که روح شهر زنده بماند، و این روح، با هنر، فرهنگ و احترام به خالقان زیبایی تغذیه می شود.
جای خالی مسئولین در این روز، در کنار آثار هنرمندانی که با عشق خلق شده بودند، حکایت ازیک فاصله عمیق بین مردم فعال و مدیران منتظر داشت. امید است که در آینده، شاهد حضورگرم و سازنده مدیران در میان جامعه ای باشیم که برای آبادانی کردن آبادان، همواره پیشگام بوده اند.
پایان پیام./