
خبرگزاری آریا- آقای شمخانی، یاد روزهایی که در غرب کشور، در خط مقدم جبهههای جنگ با صدامیان، زیر سرمای طاقتفرسای منهای 35 درجه، و در جنوب، در دشتهای داغ فکه، دهلاویه، دارخوئین، شلمچه، هویزه، طلائیه، جزایر مجنون و چزابه، زیر گرمای سوزان بالای 40 درجه، جوانان این سرزمین آسمانی شدند؛ چگونه میتوان آن روزها و حتی زحمات شخص شما را فراموش کرد؟
به گزارش خبرگزاری آریا در تبریز؛ صدای باکریها از پشت بیسیم، مظلومیت حمید، فریاد احمد کاظمی، همت، خرازی، برونسی، بروجردی و هزاران فرمانده و رزمنده دیگر هنوز در حافظه تاریخی این ملت طنینانداز است.
جوانانی که بیادعا و بینام، جان خود را برای عزت این خاک دادند، اما امروز در برابر چشم همان مردم، کسانی به نام مسئول، به کام مالاندوزی و شهرتطلبی افتادهاند.
جوانانی که خون و جوانی خود را برای این کشور فدا کردند، امروز کجا هستند و ما به کجا میرویم؟ این شهرتطلبیها و مالاندوزیهای بیپایان چه میراثی برای آنان که جانشان را نثار این مرز و بوم کردهاند، باقی گذاشته است؟
آیا نباید از آقازادههایی سخن گفت که توان مهارشان هرگز وجود ندارد و این بحران را عمیقتر کردهاند؟ و شاید شما نیز گرفتار دست همین آقازادهها هستید؟
این روزها درد و رنج مردم بیش از هر زمان دیگری عیان است و شکاف میان مسئولان و جامعه به شدت عمیق شده است. شما در جایگاهی هستید که باید پاسخگو باشید، نه اینکه با سخنان و رفتارهای خود فاصلهها را افزونتر کنید.
مردم ایران در طول 47 سال گذشته با استقامت و ایستادگی مثالزدنی از سختیها عبور کردهاند؛ مردمی که خون پاک شهدای عالیقدرشان چراغ راه عدالت و آزادی بوده است. در مقابل، نفرت عمیق از عملکرد منافقان، دروغگویان و وطنفروشان که با منافع ملی بازی کردهاند، روزافزون است.
امروز مردم ما در میانه دریای پرتلاطم تورم، گرانی، فساد، رانتخواری، قبیلهپرستی و باندبازی، به دنبال کوچکترین نشانهای از امید و نجات میگردند. برخی رفتارها و ناهنجاریها بیشک رخ داده؛ اما ریشه بسیاری از این مشکلات را باید در مسیرها و ریلگذاریهایی جست که در سالهایی که شما دبیر شورای عالی امنیت ملی بودید، میتوانست اصلاح شود اما نشد. این چالشها حاصل دهها سال بیتفاوتی و تصمیمگیریهای نسنجیده است.
اتفاقات اخیر مربوط به فیلم عروسی دختر شما، هر چند بازتابهایی از بداخلاقیهای فضای مجازی داشته، اما افزون بر آن نشاندهنده فاصله مردم از رفتارهای /لاکچرینشینی/ و شیوههای محیلکارانه است. اعتماد عمومی به سادگی از بین رفت و انتقاد مردم به گونهای برخورد شد که گویی اعتراض آنان را میتوان با فرمان و دستور خاموش کرد؛ در حالی که تجربه نشان داده است با زور و بدون تکیه به قانون نمیتوان صدای منتقدان را سرکوب کرد، چقدر، تا کی و تا چند هزار نفر؟
مردم فهمیدهاند آن کسی که 38 سال پیش جان خود را در طبق اخلاص نهاد، امروز با فاصلهای فاحش از آن فضای ایثار و صداقت روبهروست؛ فاصلهای که رفتار برخی مسئولان و فرزندانشان عملاً آشکار ساخته است.
کاش به منتقدان اجازه داده میشد که صدا داشته باشند و مخالفت مساوی با معاند یا دشمن شمرده نشود. البته روشن است که ما نسبت به بدخواهان این مرز و بوم نیز حساسیم و هرگز اجازه نخواهیم داد کسانی که قصد تضعیف و تقسیم این خاک را دارند در آن جولان دهند؛ دفاع از وطن و امنیت ملی با احترام به حقوق مردم و رعایت قانون امکانپذیر است و نباید به بهانه حفظ امنیت، صدای منطقی و مشروع منتقدان را نشنیده بگیریم.
رفتاری که آقای صدیقی و فرزندانشان به بار آوردند، ضربهای مهلک به اعتماد مردم زد و صدها مورد مشابه که همچنان ادامه دارد، باید در نهایت در جایی متوقف و این چرخه معیوب به پایان برسد.
در خاتمه باید قبول کنیم اصلاح ساختارها، شفافیت و پاسخگویی تنها راه بازگرداندن اعتماد مردم و پایان دادن به این وضعیت است. اگر ارادهای حقیقی برای اصلاح وجود دارد، امروز زمان عمل است، نه توجیه و نه انکار.
کسی که دارای شرف و غیرت ملی است، هرگز دست به وطنفروشی نمیزند و آن که صادقانه و بیکموکاست انتقاد میکند، در بزنگاههای حساس حاضر است جان خود را نیز فدای حفظ وطن کند.
این حقیقتی است که تاریخ بارها آن را به اثبات رسانده است، پس باید هشیار بود و بیم داشت از کسانی که با شیوه تملق و چاپلوسی، مسیر خود را هموار میکنند و هر صدای منتقد و مستقل را به عنوان معاند و دشمن قلمداد مینمایند.
زیرا چنین رویکردی نه تنها مخل آزادی بیان و حقوق اساسی شهروندان است، بلکه زمینهساز آسیبهای جبرانناپذیر به امنیت و انسجام ملی خواهد بود.
باید همواره در کنار مردم بود و برای بهبود حال آنها تلاش کرد، وگرنه نشستن در کاخ و سخن گفتن از کوخ، نه تنها تلخی را در کام این ملت مینشاند، بلکه توهینی آشکار به شعور و درک آنهاست.
اگر غیر این است، در یک میزگرد شفاف، این ابهامات را برای مردم نجیب ایران روشن کنید؛ این گوی و این میدان.
اسرائیل و آنهایی که در پی مسمومکردن افکار عمومی هستند، در چنین شرایطی راه به جایی نخواهند برد.
30 مهر 1404
با احترام،
محمدرضا ایازی