
خبرگزاری آریا - رئیس جمهوری آمریکا مدعی شده که «هشت جنگ» را حلوفصل کرده است؛ در دنیای واقعی، این ادعا توهمی بیش نیست و سیاست خارجی وی تحت هدایت و نفوذ «مارکو روبیو» فاجعهبار بوده؛ واشنگتن همچنان گرفتار جنگهای ادامهدار در خاورمیانه و اوکراین است و حالا کورکورانه به سمت جنگی جدید در آمریکای لاتین حرکت میکند.
به گزارش InDepthNews، نوعی گسستگیِ خطرناک بین توهمات دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا و تاثیرات حقیقی سیاستهایش، به طور کامل در سند راهبرد امنیت ملی جدید وی آشکار است. اما این شکاف با سپردن سیاست خارجی واشنگتن به دست روبیو تشدید شده است؛ کسی که زمانی ترامپ او را با نسبت دادن لقب «مارکو کوچولو» تحقیر میکرد و او را یک «کلاهبردار» مینامید، حالا با رویکرد نومحافظهکارانه (نئوکان) و مانورهای پشتپردهاش، به طور مداوم اهداف ادعایی ترامپ درباره دیپلماسی، توافقات بر پایه مذاکره و اولویتهای «اول آمریکا» را زیر سوال برده است.
ترامپ در کارزار انتخاباتیاش وعده پایان دادن به جنگهای بیپایان را داد. حالا هشت جنگی که وی مدعی پایان بخشیدن به آنها شده، شامل جنگهای خیالی بین مصر و اتیوپی، صربستان و کوزوو، و همچنین جنگ بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان است؛ این توهم آخر در سال 2023 و پس از حمله آذربایجان به منطقه قرهباغ کوهستانی، به پایان رسید. ترامپ اعتبار صلح بین تایلند و کامبوج را مصادره کرد و این در حالی است که در واقعیت میانجی این صلح مالزی بود. همچنین هند مصرانه تاکید دارد که جنگ این کشور با پاکستان را بدون کمک ترامپ پایان داده است.
رئیس جمهوری متوهم آمریکا حتی ادعا میکند که صلح را به ایران آورده است، در حالی که ایران تا پیش از آنکه او و بنیامین نتانیاهو(نخست وزیر رژیم صهیونیستی) با همدستی یکدیگر تصمیم به حمله به آن گرفتند، به هیچ عنوان در جنگ نبود. در واقع، به دلیل استفاده خیانتآمیز ترامپ از مذاکرات به عنوان پوششی برای حمله غافلگیرکننده آمریکا-اسرائیل علیه ایران در ماه ژوئن(خرداد 1404) که جنگی غیرقانونی و مستقیما برگرفته از دفترچه جهانبینی نئوکان روبیو بود، حالا دپیلماسی با ایران عملا مرده است.
روبیو چگونه دیپلماسی را تضعیف میکند؟
روبیو سالهاست که دیپلماسی با ایران را تضعیف کرده است. او در قامت سناتور، برای نابود کردن توافق هستهای(برجام) تلاش کرد، مذاکرات را تحت عنوان مماشات به تصویر کشید و بارها خواستار تحریمهای شدیدتر یا اقدام نظامی شد. او از حملات آمریکا و اسرائیل علیه ایران در ماه ژوئن دفاع کرد؛ حملهای که بر باور تهران مبنی بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا صحه گذاشت. او با اصرار بر توقف کامل غنیسازی هستهای و توسعه موشکهای دوربرد ایران، مذاکرات معنادار با تهران را غیرممکن میسازد. روبیو با همسوسازی سیاست آمریکا با اسرائیل، تنها مسیری که تاکنون تنشها با ایران را کاهش داده، یعنی دیپلماسی پایدار و با حسن نیت را مسدود کرده است.
هشتمین توافق صلح ادعایی ترامپ، طرح به اصطلاح «صلح غزه» او بود، که تحت آن اسرائیل همچنان هر روز فلسطینیها را میکشد(به شهادت میرساند) و معلول و مجروح میکند و تنها اجازه ورود روزانه 200 کامیون حامل غذا، آب، دارو و کمکهای امدادی به غزه را میدهد. با توجه به اینکه نیروهای اسرائیلی همچنان عمده بخشهای غزه را اشغال کردهاند، هیچ کشوری برای پیوستن به آنچه ترامپ «نیروی ثباتبخش» خوانده است، نیرو اعزام نمیکند، و حماس هم خلع سلاح نخواهد شد و مردمش را بیدفاع رها نخواهد کرد. اسرائیل همچنان تصمیمگیرنده است و تنها اجازه بازسازی در مناطق تحت اشغال خود را میدهد.
مسئولیت روبیو به عنوان وزیر امور خارجه، مذاکره برای صلح و پایان اشغال فلسطین بود. اما کل حرفه سیاسی روبیو با حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل و فساد بیش از یک میلیون دلاری از طریق گروههای حامی اسرائیل همچون «کمیته روابط عمومی آمریکا اسرائیل/ اِیپَک» تعریف شده است. او از گفتوگو با حماس اجتناب میکند و بر انزوا و نابودی کامل آن اصرار دارد.
این رویکرد را با با چین مقایسه کنید که بهتازگی چهارده جناح فلسطینی را برای گفتوگو گرد هم آورد. آمریکا با وزیر امور خارجهای که با هیچکدام از بازیگران فلسطینی وارد گفتوگو نمیشود، تنها و تنها از جنگ بیپایان و اشغال حمایت میکند.
اوکراین
اوکراین در فهرست «هشت جنگ» ترامپ نیست، اما این همان جنگی است که او از رو نخست و حتی پیش از بازگشت به کاخ سفید، با صدای بلند وعده داد که آن را پایان میدهد. ترامپ برای حل بحران اوکراین با تماسهای تلفنی با ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی(بهترتیب روسای جمهوری روسیه و اوکراین) نخستین گامهایش را در 12 فوریه 2025 برداشت. پیت هگست، وزیر جنگ آمریکا، در نشستی با متحدان ناتو در بروکسل گفت که آمریکا عضویت اوکراین در ناتو که از مدتها پیش وعده آن داده شده است را از دستور کار خارج کرده و اضافه کرد که «باید با این واقعیت شروع کنیم که بازگشت به مرزهای پیش از سال 2014 اوکراین، هدفی غیرواقعی است. دنبال کردن این هدف خیالی فقط جنگ را طولانیتر و رنج بیشتری ایجاد میکند.»
زلنسکی و حامیان اروپاییاش همچنان سعی میکنند تا ترامپ را متقاعد کنند که با حمایت او، میتوانند آنچه که اوکراین و متحدان غربیاش با تصمیم فجیع مبنی بر رد توافق صلح در آوریل 2022 از دست دادند را در میز مذاکره بازپس بگیرند. روسیه آماده عقبنشینی از تمام اراضیای بود که بهتازگی تحت تصرف خود درآورده بود، اما آمریکا و انگلیس، ناتو و اوکراین را متقاعد کردند که به جای آن، وارد این جنگ فرسایشی طولانی شوند؛ جنگی که در پی آن موضع مذاکراتیشان با افزایش تلفات اوکراین، ضعیف و شعیفتر میشود.
ترامپ در 21 نوامبر از طرح صلح 28 مادهای برای اوکراین رونمایی کرد که بر پایه سیاستی بود که ترامپ و هگست در ماه فوریه اعلام کرده بودند و عبارت بود از «عدم عضویت در ناتو و عدم بازگشت به مرزهای پیش از 2014.» اما وقتی روبیو برای هدایت تیم مذاکرهکننده آمریکا وارد مذاکرات ژنو شد، اجازه داد تا آندری یرماک، رئیس دفتر زلنسکی و اروپاییها عضویت در ناتو و بازگشت به مرزهای پیش از 2014 اوکراین را بار دیگر روی میز بگذارند!
یک قرص سمی
تضعیف عمدی مفهوم بنیادین بیطرفی اوکراین که روسیه اصرار دارد تنها راه حل معضل امنیتی پیش روی ناتو و روسیه و تضمین صلح پایدار و باثبات است، یک «قرص سمی» بود. همانطور که یک مقام اروپایی با «ناز و ادا» به پولیتیکو گفته بود «در ژنو همه چیز در مسیر درست پیش میرفت. هنوز کار در حال پیشرفت است، اما حالا خیلی بهتر به نظر میرسد. روبیو آدمی کارکشته و کاربلد است.»
یرماک که تیم مذاکرهکننده اوکراین را در ژنو هدایت میکرد، پس از مشارکت در رسوایی فساد، حالا برکنار شده است؛ اتفاقی که برای کیث کلاگ، فرستاده ترامپ در کییف رخ داد که ظاهرا طرح ترامپ را به مطبوعات لو داده؛ به نظر میرسد که هر دو اخراج به به دستور ترامپ صورت گرفته است.
ترامپ در تیم سیاست خارجیاش با شکافی روبهرو است که دوره نخست ریاستجمهوری وی را بهیاد میآورد؛ زمانی که نومحافظهکاران، ژنرالهای بازنشسته و خودیهای صنعت تسلیحات را همچون درهای گَردان به طور دائمی و متناوب به سمتهای ردهبالا منصوب کرد. او این بار، در ابتدا مایک والتز، نخستین مشاور امنیت ملیاش، چند کارمند شورای امنیت ملی، و حالا کلاگ را اخراج کرده است.
هماکنون تیم ترامپ در امور اوکراین شامل جیدی ونس، معاون وی، استیو ویتکاف، فرستاده وی در خاورمیانه، جرد کوشنر، داماد ترامپ، اندی بیکر، معاون مشاور امنیت ملی و دن دریسکول، وزیر ارتش است، که به نظر میرسد همگی با سیاست بنیادینی که ترامپ و هگست در فوریه اعلام کردند، اتفاق نظر دارند.
با این حال، روبیو امیدهای بروکسل برای آتشبسی را زنده نگه داشته است که مذاکرات بر سر عضویت ناتو و مرزهای اوکراین را به تاریخی در آینده موکول کند، تا ناتو دوباره بتواند نیروهای اوکراینی را تقویت و تسلیح کند و آنها را آموزش دهد تا از طریق زور قلمروی از دسترفته کییف را بازپس بگیرند؛ اتفاقی که حد فاصل سالهای 2015 تا 2022 تحت پوشش توافقات مینسک رخ داد.
تضعیف تلاشهای صلح ترامپ؟
حالا این پرسش مطرح میشود: آیا روبیو همچون اروپاییها و نومحافظهکاران کنگره آمریکا، همچنان از راهبرد دوران بایدن مبنی بر جنگی نیابتی و طولانی تا آخرین نفر در اوکراین حمایت میکند؟ اگر چنین است، آیا او عملا در راستای تضعیف تلاشهای صلح ترامپ عمل میکند؟
رِی مکگاورن، بنیانگذار انجمن «کهنهسربازان خبره اطلاعاتی برای عقل سیلم» اینطور فکر میکند و مینویسد: ما در مورد اوکراین در آستانه یک نبرد بزرگ هستیم که نئوکانها و اروپاییها یک سمت آن قرار دارند و دونالد ترامپ و واقعگرایان جانب دیگر آن هستند. آیا ترامپ برای پیش بردن این رویکرد واقعگرایانه و غلبه بر وزیر امور خارجهاش، شهامت لازم را از خود نشان خواهد داد؟
اما شاید این آمریکای لاتین باشد که روبیو در آن بیش از هر چهرهای نقشی تهاجمی ایفا میکند. روبیو همواره سیاستهای تغییر رژیم، فشار و خفه کردن اقتصادی و دخالت آمریکا علیه دولتهای ضد غرب و چپگرا در آمریکای لاتین را ترویج داده است. او که از خانوادهای محافظهکار اهل کوباست، مدتهاست یکی از تندروترین حامیان اتخاذ سیاستهای سختگیرانه علیه کوبا محسوب میشود؛ از تحریمها حمایت میکند، مخالف هرگونه تسهیل تحریم است و در راستای معکوس کردن گشایشهای دیپلماتیک دوران اوباما تلاش میکند.
موضع او در قبال ونزوئلا نیز مشابه است. او یکی از معماران اصلی کارزار شکستخورده «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه ونزوئلا بود؛ کسی که تحریمهایی فلجکننده را ترویج داد که غیرنظامیان را نابود کرد و در عین حال، آشکارا از کودتاهای شکستخورده و تهدیدهای نظامی حمایت میکند.
روبیو حالا ترامپ را به سمت یک جنگ فاجعهبار و جنایتکارانه با ونزوئلا سوق میدهد. دولت ترامپ در اوایل سال 2025، به طور مختصر مسیر دیپلماتیک با نیکلاس مادورو، رئیس جمهوری ونزوئلا، را پیگیری کرد که هدایت آن را ریچارد گِرنل، فرستاده ترامپ، هدایت میشد. اما رویکرد افراطی و «اول فشار» روبیو به تدریج کانال مذاکره را تحتالشعاع قرار داد؛ ترامپ در اکتبر 2025 مذاکرات را تعلیق کرد و سیاست آمریکا به سمت تشدید تحریمها و موضعگیری نظامی تغییر مسیر داد.»
رویکرد روبیو دقیقا نقطه مقابل دیپلماسی است. او از تعامل با دولتهایی که به آنها علاقه ندارد، خودداری، نهادهای منطقهای را تضعیف و واشنگتن را تشویق میکند که به جای مذاکره، آنها را منزوی و تنبیه کند. وزیر خارجه آمریکا به جای حمایت از توافقهای صلح از جمله توافقهای شکننده کلمبیا یا تلاشهای منطقهای برای ثباتبخشی به هائیتی، آمریکای لاتین را به عنوان میدان نبرد ایدئولوژیک میبیند.
نفوذ روبیو کمک کرده است تا کمکهای بشردوستانه مسدود شود، قطبیسازی عمیقتر و روزنهها برای گفتوگوی منطقهای نابود شود. وزیر امور خارجهای که به صلح متعهد باشد، با شرکای آمریکای لاتین برای حل جنگها، تقویت دموکراسی و کاهش نظامیگری آمریکا در نیمکره جنوبی همکاری میکند. روبیو درست برعکس عمل میکند؛ تنشها را شعلهور میسازد، در روند دیپلماسی خرابکاری میکند و سیاست آمریکا را به عصر ظلمانی کودتاها، محاصرهها، جنگهای نیابتی و جوخههای مرگ بازمیگرداند.
وعدهها برای «پایان عصر جنگهای بیپایان»
بنابراین چرا ترامپ به وفادارترین حامیانش در «ماگا/MAGA» خیانت میکند؛ کسانی که وعدههای او برای «پایان عصر جنگهای بیپایان» را بیچون و چرا میپذیرند؟ چرا دولت او از همان ماشین جنگی آمریکاییِ خارج از کنترلی حمایت میکند که از زمان ظهور نومحافظهکارانی همچون دیک چنی و هیلاری کلینتون در دهه 1990 در جهان جولان میدهند؟
آیا ترامپ به زبان ساده، قادر نیست تا در برابر جذابیت قدرت نظامی ویرانگری که تمام روسای جمهور آمریکا را اغوا میکند، مقاومت کند؟ حامیان واقعی ماگا دوست دارند فکر کنند که او و آنها(کل حامیان این جنبش و شعار) نماینده عدم پذیرش امپریالیسم آمریکایی و سیاست جدید «اول آمریکا» هستند که حاکمیت ملی و رفاه مشترک داخلی را در اولویت قرار میدهد.
وزرای امور خارجه آمریکا قدرت چشمگیری دارند و ترامپ نخستین رئیس جمهور آمریکایی نیست که وزیر امور خارجهاش او را گمراه کرده است. هیلاری کلینتون نیز به یکاندازه در دوره نخست ریاست جمهوری باراک اوباما، رئیس جمهور اسبق آمریکا، روی سیاست خارجی واشنگتن در افغانستان، ایران، لیبی، سوریه و هندوراس تاثیری ویرانگر و بیثباتکننده داشت.
حکایتهایی هشداردهنده برای ترامپ
در ادامه این گزارش آمده است: اینها برای ترامپ باید حکایتهایی هشداردهنده باشند. اگر او واقعا میخواهد که در تاریخ آنطور که خود مدعی شده است، از او به عنوان صلحآور و نه جنگطلب، یاد شود، بهتر است قبل از اینکه خیلی دیر شود، در گعده داخلی خود در کابینه تغییرات لازم را ایجاد کند. جنگ با ونزوئلا به راحتی قابل اجتناب است، زیرا همین حالا هم تمام جهان میدانند که ادعاها و بهانههای آمریکا برای جنگ، ساختگی و دروغین هستند. روبیو تنشهای نهفته را شعلهور کرده و این کارزار زنجیروار دروغ، تهدید و قتل را هدایت میکند تا به تنش دامن بزند؛ بنابراین بهتر است که ترامپ عاقلانه عمل بکند و قبل از اینکه رژه نظامیاش به سمت جنگ، به نقطه بیبازگشت برسد، او (روبیو) را جایگزین کند.
این اقدام به ترامپ و جانشین روبیو اجازه میدهد تا نسبت به بازسازی روابط با همسایگان واشنگتن در آمریکای لاتین و کارائیب اقدام کنند و در نهایت سیاستهای دیرپای آمریکا که خاورمیانه و اکنون اوکراین را در چرخه بیپایان جنگ محاط کرده است را تغییر دهند.