
خبرگزاری آریا- هفته دفاع مقدس تنها فرصتی
است برای باز شدن بغضهای نهفته در دل سالهای دور و گذشته، شهدا را باید
هر روز به یاد آورد، چرا که آرامش امروزمان را مدیون جانهای پاک و خالصی
هستیم که بیهیچ چشمداشتی برای آزادی و آبادانی این سرزمین جنگیدند.
به
گزارش خبرگزاری آریا در تبریز؛ ما مدیون فرزندانی هستیم که جملهی «بابا
آمد» برایشان فقط در کتابهای درسی رنگ واقعیت به خود گرفت، مدیون مادرانی
که حتی پس از سالها، تنها دلخوشیشان پلاکی است که هر روز و شب از آن بوی
عشق میشنوند. اینگونه است که هرچقدر دور باشیم، باز هم چقدر نزدیکیم.
در
حالی که هفته دفاع مقدس، هر سال فرصتی برای یادآوری رشادتها و
جانفشانیهای ایثارگران است، اما در میدان واقعیت، تلخی فراموشی بیشتر از
شیرینی یادمانها به چشم میآید، بسیاری از رزمندگانی که روزی برای حفظ خاک
این سرزمین، جان خود را کف دست گرفتند، امروز در سکوت، مظلومیت و بیتوجهی
زندگی میکنند، آیا واقعاً حق این مردان میدان را ادا کردهایم؟!
دفاع
مقدس، دفاع از همهچیز بود؛ از وطن، شرف، ایمان و استقلال.مرام و مردانگی،
جوانانی بیادعا و با دستانی خالی، اما دلهایی سرشار از غیرت، ایستادند
تا ذرهای از خاک وطن به دست دشمن نیفتد، اما آنچه امروز میبینیم،
فاصلهای عمیق بین آن فداکاریها و رفتار امروز ماست.

به
رغم برخی تسهیلات بسیاری از ایثارگران، سالهاست با مشکلات معیشتی و
درمانی روبهرو هستند؛ در دریافت سادهترین خدمات پزشکی، ازجمله
دندانپزشکی، هزینه عینک و داروهای تخصصی، رها شدهاند. بوروکراسی سنگین،
پاسخهای بیاثر، و از همه مهم تر وعدههای بیسرانجام و سرنوشت استخدام
فرزندانشان.
از سوی دیگر، کسانی که حتی در روزهای سخت جنگ در پستوی
آسایش بودند و سربازی را هم وظیفه نمیدانستند و با هر ترفندی از انجانم
آن فرار کردند، امروز با تکیه بر رانت، در جایگاههای کلیدی نشستهاند،
حقوقهای نجومی میگیرند و بیهیچ سابقهای از میدان،یا روایتگر دفاع مقدس
شدهاند یا سواستفاده کننده این عنوان! چگونه میشود کسانی که حتی بوی
باروت نشنیدهاند، امروز تصمیمگیران حوزه ایثارگری باشند؟ آیا این، تحریف
تاریخ نیست؟ آیا این جفا به خون شهدا نیست؟
سیستمهای نظارتی کجای
این قصهاند؟ چرا نظارهگرند؟ چرا این همه سوءمدیریت، سهمخواهی و میدان
دادن به افراد مسألهدار بیپاسخ مانده است؟! ایثارگران، نه اهل منتاند و
نه دنبال سهمخواهی و نه چنین حقی را به خود می دهند، اما حق دارند فریاد
بزنند که آری برادر این، رسمش نبود!

روزهای
مهآلود وطن، روزهایی که گلوله و خمپاره جای نفس کشیدن را تنگ کرده بود،
با ایمان این مردم سپری شد، در جنگ 12 روزه اخیر نیز، باز هم همین غیرت
ایرانی بود که اجازه نداد ذرهای از اقتدار این سرزمین خدشهدار شود. حالا
اما، وقتی میدان خالی از غبار جنگ است، برخی میدانداران کاغذی، خود را
قهرمان معرفی میکنند سربازان فراری و سوابق متعدد فساد های مختلف مدیر شده
اند و فرمانده نماها هم برای ایشان راه را هموار می کنند.
ما
نگفتیم توقع داریم، نگفتیم طلبکاریم، و حتی به خود اجازه نمیدهیم که این
جملات را به کار ببریم؛ اما نگویید فراموشمان نکردهاید، وقتی عملاً
فراموش شدهایم.زخمهایی داریم که نه از دشمن، بلکه از رفتارهای امروز
دوستان بر دل داریم.
این یادداشت، صدای جمعی از همان مردان خاموشی
است که امنیت این سرزمین را با گوشت و پوست خود خریدهاند؛ اما امروز نه
دیده میشوند، نه شنیده میشوند.
اگرچه پس از دوران کرونا برخی از
مسئولان گویا ناشنوا و نابینا شدهاند، اما دستهایشان همچنان به جیب مردم
دراز است. ما این سوءاستفادهها را در عرصههای مختلف به موقع برملا خواهیم
کرد و از بیان حقیقت هیچ واهمه ای نیست.
رسالت
ما بیان حقیقت است؛ چه بیدار شوید و چه همچنان خود را به نشنیدن بزنید، ما
آنچه باید گفته شود را خواهیم گفت. روزی وجدانهای بیدار شهادت خواهند داد
که بیتفاوتی چه مصیبتها بر این سرزمین روا داشته و خواهد داشت.
متأسفانه
پس از جنگ 12 روزه، فرصت سوءاستفاده برای برخی فراهم شده و گمان میکنند
نهادهای نظارتی و امنیتی فقط به مسائل بیرون مرزی مشغولاند!
آیندگان درباره ما داوری خواهند کرد.
امید که نگویند میراثداران واقعی شهدا در برابر بیعدالتی سکوت کردند،ای کاش وجدانتان را کر نکنید و لحظات دردناک این انسانها،
رزمندگانی که در خط مقدم دفاع از وطن ایستادهاند و با زخمها و ترکشهایی
که پیکرهشان را شکافته، وجب به وجب این خاک را پاس داشتهاند، درک کنید.
رفیقان رسم همدردی کجا رفت؟ جوانمردان جوانمردی کجا رفت؟
اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم.
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زانسو نخندید
محمدرضا ایازی
جانباز دوران دفاع مقدس و پژوهشگر مقطع دکتری علوم سیاسی