
خبرگزاری آریا - اظهارات اخیر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، درباره لطمهزدن حسن روحانی و محمدجواد ظریف به مسیر همکاریهای راهبردی ایران و روسیه، در شرایطی مطرح شد که همزمان برخی نمایندگان نزدیک به جریان پایداری، شعار «مرگ بر روحانی» سر دادند. این همصدایی میان نقد رسمی و شعارهای تند، نهتنها نشانهای از افول گفتوگوی ملی، بلکه نمادی از جایگزینی سیاستورزی جناحی بهجای عقلانیت دیپلماتیک است.
نقد یا تسویهحساب سیاسی؟
قالیباف، بهعنوان رئیس یکی از قوای کشور، مسئولیت دارد از منافع ملی دفاع کند. اما وقتی نقد به مسئولان سابق، آنهم در حوزهای بهحساسیت سیاست خارجی، با شعارهای تند و غیرمدنی همراه میشود، دیگر نمیتوان آن را صرفاً «نقد» دانست. این رفتار، بیش از آنکه در خدمت اصلاح مسیر دیپلماسی باشد، به تسویهحساب سیاسی شباهت دارد؛ آنهم در زمانی که کشور بیش از هر چیز به انسجام داخلی و عقلانیت در سیاست خارجی نیاز دارد.
ظریف و روحانی؛ تجربهای که باید شنیده شود
حسن روحانی و محمدجواد ظریف، با همه نقدهایی که به عملکردشان وارد است، تجربهای کمنظیر در تعامل با قدرتهای جهانی دارند. حذف صدای آنان، بهویژه در شرایطی که ایران در حال بازتعریف روابط راهبردی با شرق است، به معنای محرومسازی کشور از بخشی از حافظه دیپلماتیک خود است. نقد آنان به رفتار روسیه در مذاکرات برجام، اگرچه تند بود، اما میتواند هشداری درباره وابستگی بیش از حد به یک قدرت خاص تلقی شود.
شعارهای تند؛ مرگ عقلانیت در سیاستورزی
شعار «مرگ بر روحانی» در صحن مجلس، نهتنها خلاف شأن نهاد قانونگذاری است، بلکه نشانهای از سقوط گفتوگوی سیاسی به سطح هیجان و نفرت است. این شعارها، نهتنها کمکی به حل مسائل کشور نمیکنند، بلکه فضای عمومی را به سمت دوقطبیسازی، حذف و بیاعتمادی سوق میدهند. سیاستورزی، باید عرصه گفتوگو، نقد مستند و اصلاح باشد؛ نه میدان شعارهای مرگآفرین.
دیپلماسی، نیازمند عقلانیت است نه هیجان
اگر مسیر همکاری با روسیه قرار است بهدرستی پیش رود، باید با اجماع ملی، شفافیت در منافع، و پرهیز از قطبیسازی داخلی همراه باشد. نقد به مسئولان سابق، باید مستند، محترمانه و در چارچوب منافع ملی باشد؛ نه در قالب شعارهای تند و حذفگرایانه.
در نهایت، «مرگ بر روحانی» نه یک موضع سیاسی، بلکه نشانهای از مرگ عقلانیت در سیاستورزی است. و این، خطری است که نهتنها روحانی، بلکه آینده دیپلماسی ایران را تهدید میکند